تمام کلمه هایی که امشب بینمون ناگفته موند،
تمام قدمای لنگان تو،
شمار تمام آه کشیدنام که مثل بخار نفسم تو خیابون گم میشدن،
تمام یک جفت کفش سفید من،
با همه خستگی به دنبال آژانس گشتن و بدرقه تو،
تکرار همین جمله بود تو ذهنم:
سردمه. یه لیوان آب خنک بهم میدی رفیق!
(برای دوست بزرگوارم هادی)
۱۰ نظر:
سلام چقدر چند وقته رومنست زده بالا عمو فیروز ؟ همه اش ار اه و گل و بل بل و اینا مینویسی؟ خوش به حالت که حالت انقدر خرابه که شعرت میاد ..حال خراب برای خودش نعمت بزرگیه ..
...
چقدر بزرگ می شی وقتی ...
جا نمی شم تو نگات و حرفات
ازم نخواه که انقدر بزرگ باشم
...
اونی که باید نیستم
اونی که هستم هم نیستم
اونی که باید بشکم هم نمی شم
...
نترسونم از بودن بی بودم
...
چقدر کوچیک می شم وقتی...
رفاقت که تمومی نداره مگه اینکه....
مهربانی سین دخت!
سلام نارنجی.
همانطور است.
رفاقت من نیز با آن بزرگوار تمام نشده.
اگر هم نوشتم خدا حافظ برای بدرقه اش بود. نه برای اتمام رفاقتم.
بعضي وقتا با خودم ميگم.
چه خوب شد دم كنكور به مشكل خوردم و نتونستم از اينجا برم.
چه خوب شد كه توي مسيري افتادم كه به اينجا ختم شد.
داشتن هادي ، تو ، سيندخت برام خيلي ميارزه.
خيلي بيشتر از همهء چيزهايي كه ندارم...
سلام ممنون كه سر زدين
سلام
2 ساعته اوممدم وبلاگتون رو خوندم نميدونم چي نظر بدم يا از بي اصولي خودمه يا اينكه جملهي" قشنگ بود" به نظر مياد خيلي خشكه
ممنون كه سر زدين سپيده
sepideh-69.blogfa
سلام
اولا منم همیشه از فکرهای بزرگی که دارین از دوستیهایی که دارین می ترسم از لطف هایی که به همه می کنید با هر کس به اندازه ای که هست، نمی دونم چه جوری و با چه کلمه ای بنویسم.دوما من شکر بخورم بگم شما... هستین تستی که من گرفتم و جواب شما در حد نرمال بوده و باید باشه این توضیح ماله حداقل 10 به بالاهاست .شما ببخشید توضیحات من ناقص بوده .فردی که از مکانیسم ها استفاده نکنه مشکل داره باید باشن در یه حدی.بازم شرمنده
سلام مژگان.
اولا نترس. بادمجون بد آفت نداره. دوما لطف نیست. از خیلی هاتون کوچکترم و به هر طریق باید ابراز ارادت کنم.
دوما شوخی کردم به خدا.
ارسال یک نظر