یکشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۸

آثار بچه‌هایم 3: عاشورا

به نام خدا زهرا محرمی (زهرا محرمی، سال اول راهنمایی، روستای آهارمشکین)
درباره عاشورا حسینی هر چه می‌دانید بنویسید؟ من انشایم را با نام و یاد خداوند مهربان آغاز می‌کنم. در عاشورای حسینی همه‌ی مردم سیاه می‌پوشند و در دور مسجد سینه می‌زنند. وقتی که عاشورا و تاسوعا شد تبل و زنجیر می‌زنند و نوحه می‌خوانند و بعضی از جوان‌ها تبل‌های بزرگی را بر‌می‌دارند و آن را می‌زنند و بعضی‌ها زنجیز می‌زنند و بعضی‌ از زنان و مردان روستا نزری می‌دهند و بعضی‌ها در خانه‌ها می‌روند و حلیم پخش می‌کنند و بعضی از مردم هم چای نزری می‌کنند.
.........................
پ.ن1: قسمت‌های رنگی را نویسنده بعدا به انشایش اضافه کرده بود.
پ.ن2: غلط‌های املایی مال نویسنده است. در متن هیچ نقطه‌ای وجود نداشت.
پ.ن3:‌ من معلم انشای آنان نیستم‌ها. این موضوع انشا کار من نیست.

۸ نظر:

شادي گفت...

انشاي بي نقطه!
كدوم باد مرثيه ي عاشورا را چنين زيبا كشيده؟

FASAANEH گفت...

واقعا حرف راست رو باید از بچه شنید...

مژگان گفت...

سلام
نمی دونم چی بگم دلم میخواست از موضوع هایی که خودت انتخاب می کنی و آثار بچه های خودت رو می ذاشتی!

Anonymous گفت...

یک..
دو..
سه...
زنگ مدرسه..ماه لی لی

هادی گفت...

راجع به پست قبلیت باید یه کم بیشتر توضیح بدی!!
از ایام محرم غیر از اینایی که این طفل معصوم نوشته به ذهن منم چیزی نمیرسه!!واقعا

سودا گفت...

دیوانه شدی؟

براندو گفت...

ای کاش....

محمد گفت...

من اصولاً هیچ جایی نظر نمی‌دهم. ولی این دلیل نمی‌شود که وبلاگت را نبینم. حالا یک نظر به نظراتت اضافه شد . خوب شد ؟