پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۸

آثار بچه هایم1

حمید برجی، کلاس اول راهنمایی، آبان 88، مدرسه راهنمایی استقلال آهارمشکین
مدرسه



درخت



پ.ن: موضوع آزاد بود و فقط گفتم هر چه که دوست دارید بکشید.

2. بابت کیفیت پایین تصویر ببخشید.

۱۷ نظر:

سین دخت گفت...

خسته نباشی آقا معلم منتظر بقیه هستم
مخصوصا انشاها

shadi گفت...

cheghadr raha

مژگان گفت...

کنجکاو شدم چرا رنگ صورتی برای مدرسه؟یا تو نقاشی دوم اگه شاخه های درخت رو قهوه ای دیده چرا ساقه درخت رو سبز کرده؟؟؟
چه نقاشی های سختی اصلا نمیشه تشخیص داد که چه شخصیتی دارن چقدر کار تو سخته!

مسلم گفت...

سلام سلیمان وبلاگ پربار و خوبی داری موفق باشی

Anonymous گفت...

دوستشون داشتم. ( نقاشچی باشی )

علی کوچیکه گفت...

واقعازیباست
دنیای بچه ها

هادی گفت...

اون درخته خیلی باحاله اما اونی که مدرسه رو کشیده یا خیلی باهوشه یا وقت نداشته همین طوری کشیده
ولی در کل خسته نباشی آقا معلم!!!

محمد رضا گفت...

حس قشنگی رو انتقال میده ، خوشبحال عمو فیروز

عموفیروز گفت...

برای سیندخت:
مرسی.
حتما.
.....................
برای مژگان:
پسرای اون روستا خیلیاشون صورتی دوست دارن!
تو دومی هم شاخه ها نارنجین!
اتفاقا نقاشیای آسونین.! به خاطر آزادیش تو نقاشی کشیدن بهش بیست دادم.
باید در مورد بعضی نقاشی ها با هم حرف بزنیم.
......................
سلام مسلم.
مرسی. خوشحالم تو هم مهمون عمو شدی.
......................
برای نقاشچی باشی:
تعجبی نداره!
......................
برای هادی:
هر دوتا رو یه نفر کشیده.
درسشم زیاد قوی نیست. ولی قشنگ معلومه به چیزایی فکر میکنه و عکس العمل نشون میده که بقیه اصلا بهش فکر نمیکنن.
......................
برای محمدرضا:
خوب عمو تک خوری نمیکنه.
گذاشته اینجا که تو هم حس خوبی داشته باشی.

مژگان گفت...

سلام
حتما دوست دارم نقاشی هاشون رو ببینم اما برام رنگ شاخه ها سوال نبود برام سبز کردن ساقه درخت جالب بود.چه احساساتی دارن بچه هات !خیلی خوبه فکرکنم بدلیل محل زندگی شونه.

نیما گفت...

خیلی خوشحال شدم نوشته بودی نقاشی بچه هام/خیلی خوبه که اونا بچه هات باشن (داری کامل می شی ویلی یامز)
اون شاخه های درخت ادامه داره مطمئن باش
صفحه طبیعطاجا نداشت ولی هر شاخع از اون درخت یه دنیاییند
ببین چطور مدرسه بسته کشیده کاری روش نکره سنبل کرده ولی درخت نگاه
مدرسه رو عوض کنید...خدای را

سمیرا گفت...

باید حالا حالاها از بچه ها چیز یاد بگیریم
با اجازه کپی شون کردم

عموفیروز گفت...

برای مژگان:
آها.
حتمن به خاطر پاییز است.
شاخ و برگ سبز نیستند. ولی درخت هم بدون سبزی نمیشود!
.......................
برای نیما:
در باره رابین ویلی مطمئنم که نمیتونم. ینی نمیشه. مینویسم دربارش. ولی تو لطف داری.
اما درباره مدرسه و درخت من یه نقطه مشترک میبینم و اون بزرگیه. تمام جهان ذهنشو تسخیر میکنه. به چیز دیگه ای فکر نمیکنه. ولی به کاراکتر جدید زیر درخت هست که تو مدرسه نیست اونم انسانه. اونم با یه فرم انتزاعی که توی همه کاراش تکرار میشه و هر انسانی رو اونطوری میکشه.
درباره عوض کردن هم تلاش خواهم کرد. مطمئن باش.
........................
برای سمیرا.
همینطوره.
ناقابلن. مبارکتون باشه.
........................

پلپلک گفت...

سلام به قول رحمت بیادبیه ها ولی هر چی وایسادم و دنون سر جیگر گذاشتم این نقاشیها بالا نیومد خبر ش مثلا اینترنتمون پر سرعت هم هست!به هر حال نظری نمیتونم بدم چون فقط دو تا کادر دیدم ببینیم فردا این سرعت بالای دولت الکتورونیک چه گلی به سرمون میزنه !

نارنجی گفت...

بچه هادنیای جالبی دارن خوش به حال عموکه وارد این دنیا شد مر30که ماروهم وارد این دنیا میکی تونقاشی دومی درختا تو خیالش نارنجین؟؟

خاله زنک گفت...

بااینکه همیشه بخاطرکمبودجابامادرم سرنگه داشتن کارهای شاگردهام دعواداشتم امانقاشیهاوکاردستیهای شاگردانم رومثل گنجهای باارزش باجون ودل حفظ کردم ....خیلی حس خوبیه درکتون میکنم عمو ;)

اقیانوس گفت...

درخت خیلی قشنگه.