پنجشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۹

مترسکی

مزرعه که من باشم...
هجوم کلاغ ها را خیالی نیست.
مترسک که تو باشی...
حرف های در گوشیت را با کلاغ ها چه کنم؟!!
.
.
.
............................
بی ربط: اینروز ها سرو کارمان همه اش با مترسک است. مخصوصا که تئاتری مترسکی هم اجرا خواهیم کرد.
فردا...
روز تئاتر.

۱۷ نظر:

FASAANEH گفت...

چقدر تو مهربونی... عمو فیروز

شلوار نارنجي گفت...

چه كنم !؟
اي واي اي واي
محشر
فوق العاده
در ضمن از بابت موسيقي ممنون

مادنا گفت...

حرفهای در گوشی مترسک را با کلاغ ها چه کار باید بکنی!!!!!!

مژگان گفت...

سلام
مهم مترسک، تو کاری نداشته باش به حرف هاش با کلاغ ها مهم اینه که در اصل با کی زندگی میکنه !نه با کیا حرف می زنه..

عموفیروز گفت...

فسانه:
سپاس از مهرت.
................
شلوار نارنجی:
سلا برار.
لطف داری.
نوشجان برار.
................
مادنا:
من خودم هم نمیدونم. همینو پرسیدم خوب.
................
مژگان:
مطمئنی نباید کاری داشته باشم؟!!
فکر میکنم یا منظورم رو از هجوم کلاغ ها متوجه نشدی.
یا کلا تعریف مترسک من با تعریف مترک تو یکم فرق میکنه.
مترسک کسیه که کلاغ ها ازون باید بترسن و نزدیک نشن بهش.
به خاطر همین ترس از مترسک مزرعه هم از هجوم کلاغ ها در امان میمونه.
البته همون طوریکه کفتم میتونم هجوم کلاغ ها رو بی خیال شم چون کارشون همینه.
ولی حرفای در گوشی مترسک رو با کلاغا چیکار کنم؟!!

سین دخت گفت...

رهگذر فکر می کرد با مزرعه و مترسک رفیقه
اما پاش که افتاد همه حتی با کلاغا دست به یکی کردن که حالیش کنن تنها یه رهگذره...

Anonymous گفت...

گوشه باغ از نگاه مترسکان پیداست...
چه بهاری شده مزرعه با واژه هایت
کلاغها را قاب می گیرم...ماه لی لی

مادنا گفت...

حالا برای سوالت جواب دارم.
تو که میگی وجود کلاغها برات خیالی نیست پس دیگه نیازی به مترسک نداری می تونی از مزرعه بندازی بیرون که دیگه مجبور نباشی حرفهای در گوشیشو با کلاغها تحمل کنی.

پلپلک گفت...

سلام چند وقته نظر دونم خالی !اما خوندم و لذت بردم..حالا کلاغا در چه رابطهای با مترسک حرف میزنن اصلا اینا چه حرفی برای گفتن به هم دارن؟ فهمیدی به ما هم بگو بفهمیم!

Anonymous گفت...

مزرعه که من باشم....مترسک که تو باشی.....وااااای تو باشی.....تو باشی....تو.... اصلن کلاغ ها هم بگو باشند...
" هرچه هستی باش /اما کاش / نه،جز اینم آرزویی نیست / هرچه هستی باش / اما باش "
نقاشچی باشی

شلوار نارنجی گفت...

یه بار دیگه خوندم
برای چندمین بار
زیباست

شادي باقي گفت...

دلنشين بود
موفق باشيد

morteza گفت...

برای من فرقی نمی کند !
این مزرعه و مترسک آرزوست
کلاغ ها و حرف های در گوشی هر چه باشد تو برایم تویی
در همین مزرعه که باشی کافی ست که من سر بر بالش بگذارم و همه چیز را به تو بسپارم و دیگر نفس نکشم.

morteza گفت...

راستی اگر کلاغ ها دشمنت باشند چه کنم؟؟
اگر خواهند که آسیبی به تو برسد چه کنم؟؟
وای وای وای

زهرا گفت...

حرف های در گوشی
همیشه همه فتنه ها از این در گوشی شروع میشه.
راستی اون دفعه که ورودم رو تبریک گفتی هیچ جوابی نداشتم چون کار گروهی بود و نه من پیشنهاد دادم نه چیزی.
ولی این دفعه گول خوردم و ....
خوشحال میشم این دفعه هم بیای و تبریک بگی.

Anonymous گفت...

کجایی عمو؟کم پیدا؟ماه لی لی

سارا (سیاه مشق) گفت...

موفق باشید همیشه