چه خوب شد!اصلا اینجا یک جورایی بیشتر بهت میاد! قاعدتا هم باید بگم که مبارکه و به سلامتی... راستی هیچ مجازاتی بدتر از تیک تاک ساعت نیست!بی رحمانه بود!!!
خانه نو مبارک عمو جان. من وقتی مکان و زمانهای خاصی را دوست ندارم، دلم می خواد تیک تاک ساعت را بشنوم. یعنی اینکه زمان میگذره و این مکان و زمان لعنتی تموم میشه.
سلام نمی دونم چی بگم تنهایی هست و شاید یکی از راههایی که باعث بشه تسکین پیدا کنیم این باشه که سعی کنیم عزیزانمون - که می تونه شامل همه ادم ها بشه - احساس تنهایی نکنند.
برای مترسک: میفهمم. بیرحمانه ترین را انتخاب کردم. .................. پلپلک: معنیشبعد از این این هم میتواند باشد. درمرام ما! حالا ازکجا میدانی من هم به اندازه تو از این اتفاق بیزارم؟!! ................... دونا: بله. میدونم. تأییدی بودنش معنی آزاد نبودنش نیست. همه را تأیید میکنم. فقط راهی برای کنار آمدن با بلاگر پیدا کرده ام. به طور موقت! ................... هادی: من میگن پاک نمیشه ینی پاک نمیشه! مرسی. من هم امیدوارم. ................... اعظم: تنهاییش را؟ یا تنهاییم را؟!! من که تنهایی را دوست دارم. ................... آرش رحیمی پور: باور کن هیچ وبلاگ بلاگز پاتی را نمیتوانم باز کنم. قبلا معذرت خاهی کرده ام از اینکه مشکلی پیش آمده و نمیتوانم سعادت دیدن بلاگز پات ها از جمله وبلاگ تو را داشته باشم. حتی وبلاگ خودم را ندیده ام. باور کن! ................... مهتا: سلام مهتا. دلتنگ خبری بودیم از تو! ................... سارا سیاه مشق: این دیگر از آن دوست داشتن هاست ها! از من هم عجیبتر! ................... آرش: کاش میتوانستم ببینم چه نوشته ای! ................... فسانه: اول: هیچ وقت جای خالی دوستانمان زود پر نمیشود. هر جا دوستان قبولمان کنند و جایشان خالی نباشد! کامپیوترم مشکل دارد با وبلاگت (و البته همه وبلاگ های بلاگزپات) که البته موقت است. دوم: ما که هیچ جا و هیچ جا! ................... منیعی: تنهایی هست و تنها راه زدنه بودن من یکی هم همان تنهاییست. دوستش دارم. تنهایی را میگویم.
بخشیدن بیشتر برای اینه که به پای خودت بار اضافیه کینه و عصبانیت رو نبندی چون میخوای سبک بار پرواز کنی... و بخشیدن ما گناه اونا رو کم نمیکنه البته این نظر منه! شاید باید عصبانی شد.قدرت خشم هم قابل تقدیر است.
ای بابا شما می خواین استعفا بدین از معلمی ؟ اونوقت بیا ببین یه عده آدم بی سواد سهمیه به دست خودشونو واسه استخدام تو آموزش پرورش چه طوری چاک چاک می کنن. من به این فکر می کنم که معلمهای ما چه آدمایی بودن ما این شدیم خدابه داد بچه هامون برسه.
۲۲ نظر:
چه خوب شد!اصلا اینجا یک جورایی بیشتر بهت میاد!
قاعدتا هم باید بگم که مبارکه و به سلامتی...
راستی هیچ مجازاتی بدتر از تیک تاک ساعت نیست!بی رحمانه بود!!!
سلام-چرا باید اون چیز رو که خودم ازش انقدر بیزارم به دیگران هدیه بدم؟معنی دوست داشتن این نیست..
سلام
چه خوب شد من اصلن با بلاگفا راحت نبودم، خودت كه ميدوني D:
تيك تاك هم كه نكند حتا، عذاب آور است
همان نگاه مدام
تاييدي هم نكن ديگر. بذار آزادي بيان باشد
خدا کنه پاک نشه این نظرم!
آقا به سلامتی!
امیدوارم این خونه همیشه سرپا بمونه واست!
دل خوش کاغذ ها نشو
راهی پیدا کن تا تنهاییش را تمام کنی....
زیر باد کولر
هوا مهربانتر می شود
و دوری تو ولرم تر ٬
بدون بوسه های آلاسکاییت
من در این خانه از گرما تلف می شوم
و تو بیرون از خانه ذوب خواهی شد
برگرد به خانه
هوا بس ناجوانمردانه گرم است
اه...
سلام عمو
آدرس وبلاگ جدیدمه
ممنون میشم آدرس ونام لینک قبلی رو با این عوض کنی
خوب این بخش پیامها رو میشه مختصر تر هم کرد که خون آدم دیرتر به جوش بیاد نه؟
میخونمت همین جا..
بابا مالک..ارباب..دو خونه ایی!!!
وای .. نگو.. لحظه ها میخ می شن تودل آدم..
خانه نو مبارک عمو جان.
من وقتی مکان و زمانهای خاصی را دوست ندارم، دلم می خواد تیک تاک ساعت را بشنوم. یعنی اینکه زمان میگذره و این مکان و زمان لعنتی تموم میشه.
وای وای از تنهایی وانتظار
لحظه هایی که انگار به کف ساعت چسبیده اند وتقلای نافرجام عقریبه ها توان ازجا کندنشان را ندارند!
من به روزم سالار...
اول. بسیار زیبا.
دوم. از قدیم گفته اند هرکه یکجا همه جا هرکه همه جا هیچ جا! بالاخره کجایی؟
سلام
نمی دونم چی بگم تنهایی هست و شاید یکی از راههایی که باعث بشه تسکین پیدا کنیم این باشه که سعی کنیم عزیزانمون - که می تونه شامل همه ادم ها بشه - احساس تنهایی نکنند.
برای مترسک:
میفهمم.
بیرحمانه ترین را انتخاب کردم.
..................
پلپلک:
معنیشبعد از این این هم میتواند باشد.
درمرام ما!
حالا ازکجا میدانی من هم به اندازه تو از این اتفاق بیزارم؟!!
...................
دونا:
بله. میدونم.
تأییدی بودنش معنی آزاد نبودنش نیست.
همه را تأیید میکنم.
فقط راهی برای کنار آمدن با بلاگر پیدا کرده ام. به طور موقت!
...................
هادی:
من میگن پاک نمیشه ینی پاک نمیشه!
مرسی. من هم امیدوارم.
...................
اعظم:
تنهاییش را؟
یا تنهاییم را؟!!
من که تنهایی را دوست دارم.
...................
آرش رحیمی پور:
باور کن هیچ وبلاگ بلاگز پاتی را نمیتوانم باز کنم.
قبلا معذرت خاهی کرده ام از اینکه مشکلی پیش آمده و نمیتوانم سعادت دیدن بلاگز پات ها از جمله وبلاگ تو را داشته باشم.
حتی وبلاگ خودم را ندیده ام. باور کن!
...................
مهتا:
سلام مهتا.
دلتنگ خبری بودیم از تو!
...................
سارا سیاه مشق:
این دیگر از آن دوست داشتن هاست ها!
از من هم عجیبتر!
...................
آرش:
کاش میتوانستم ببینم چه نوشته ای!
...................
فسانه:
اول: هیچ وقت جای خالی دوستانمان زود پر نمیشود. هر جا دوستان قبولمان کنند و جایشان خالی نباشد!
کامپیوترم مشکل دارد با وبلاگت (و البته همه وبلاگ های بلاگزپات) که البته موقت است.
دوم: ما که هیچ جا و هیچ جا!
...................
منیعی:
تنهایی هست و تنها راه زدنه بودن من یکی هم همان تنهاییست.
دوستش دارم.
تنهایی را میگویم.
درود
مباركه .. مبارك...
شعر كوتاه وهم انگيز زيبايي بود...
ممنونم[flower]
راستي!
اين لينك بلاگر رو گذاشتم توي وبلاگم.
انتظار کشیدن و شنیدن تیک تیک ساعت برای کسی که دوستش داری شیرین است و من معمولا در این حالتم...
معشوقه ی ما ابله
معشوقه ی ما احمق
معشوقه ی ما گیج و مست
معشوقه ی ما هیچ نمی فهمد ما را
دل ما را
اصلا
نه می دانم که معشوقه ما هیچ یک نیست
معشوقه ما اهل ناز است
معشوقه ما بی وفاست
معشوقه ما با ما نیست انگار
بخشیدن بیشتر برای اینه که به پای خودت بار اضافیه کینه و عصبانیت رو نبندی چون میخوای سبک بار پرواز کنی...
و بخشیدن ما گناه اونا رو کم نمیکنه
البته این نظر منه! شاید باید عصبانی شد.قدرت خشم هم قابل تقدیر است.
من برات یه نظر گذاشتم ولی الان نمیبینمش! شاید بعدا پیدا بشه!!!
خط خطی میکنم
نامهای توی دفترم را
آدمها
شمارهها
تنها میشوم
تن ها میشوم
...
به عقربه های ساعت بگو بایستند تنها زیستن را نیازی به شمار ش نیست
الان دیدم فیلتر وبلاگ قبلیتون رو برداشتن!
بالاخره من موفق شدم وبلاگتو پيدا كنم!
ديگه وقتشه كه آپ كني!
ببخشيد آپ يعني بالا؟؟
اونوقت آپ كني چي ميشه؟؟ :دي
ای بابا شما می خواین استعفا بدین از معلمی ؟ اونوقت بیا ببین یه عده آدم بی سواد سهمیه به دست خودشونو واسه استخدام تو آموزش پرورش چه طوری چاک چاک می کنن.
من به این فکر می کنم که معلمهای ما چه آدمایی بودن ما این شدیم خدابه داد بچه هامون برسه.
ارسال یک نظر